در مکتب سعدی، آزادهای شوریده بر حاکمان ظالم
نه تنها منت گفتم ای شهریار
که برگشته بختی و بد روزگار
چرا خشم بر من گرفتی و بس؟
منت پیش گفتم، همه خلق پس
چو بیداد کردی توقع مدار
که نامت به نیکی رود در دیار
ور ایدون که دشوارت آمد سخن
دگر هر چه دشوارت آید مکن
تو را چاره از ظلم برگشتن است
نه بیچاره بیگنه کشتن است
مرا پنج روز دگر مانده گیر
دو روز دگر عیش خوش رانده گیر
نماند ستمکار بد روزگار
بماند بر او لعنت پایدار
تو را نیک پند است اگر بشنوی
وگر نشنوی خود پشیمان شوی
بدان کی ستوده شود پادشاه
که خلقش ستایند در بارگاه؟
چه سود آفرین بر سر انجمن
پس چرخه نفرین کنان پیرزن؟