عبدالرضافارسی

یادداشت های عبدالرضا فارسی

عبدالرضافارسی

یادداشت های عبدالرضا فارسی

سن مناسب ازدواج

  • چه هنگام برای ازدواج مناسب است؟

هر سفری وابسته به مدت زمان آن نیازمند مهیا کردن توشه راه و همسر هست؛ زندگی دو نفره هم از این امر دور نیست، چرا که یک سفری است به وسعت بخش مهمی از زندگی انسان و لازم است قبل از قدم نهادن در آن، هرآنچه برای این سفر طولانی لازم است هر شخصی مهیا کرده ، همراه خود بیاورید. نوشتار حاضر به بررسی مواردی که لازم است شخصی قبل از ازدواج بدان ها نائل شده باشد، بیان شده است.

  •  شش بلوغ شرط ازدواج است؛ بلوغ اقتصادی، جسمی، عقلی، عاطفی، قانونی و اجتماعی.

انسان و تشکیل زندگی

آدمی همچون بسیاری دیگر از آفریده های خداوند از راه همزیستی با جنس دیگر می تواند نسل خویش را حفظ کند. با این حال، تداوم نسل تنها دلیل برای ازدواج نیست. بسیاری از نیازهای ما در خانواده است که به بهترین شکل برآورده می شود. تقسیم وظایف امکان پیشرفت در زندگی و دستیابی به رفاه افزون تر را فراهم می کند. میل به دوست داشتن و دوست داشته شدن که یکی از نیازهای مهم ماست در خانواده امکان بهتری برای برآورده شدن دارد. روابط در درون خانواده بسیار نزدیک است و در صورتی که همسرگزینی به درستی صورت گرفته باشد، قابلیت ارضاء بالاتری دارد.

میل به همیاری و کمک کردن به دیگران، مالکیت یک خانواده و مهمتر از همه، مانند دیگران بودن در خانواده به واقعیت می پیوندد. تاریخ #ازدواج با تاریخ آفرینش انسان یکی است حتی اگر آداب و رسوم ازدواج در طول تاریخ و نزد مردم سرزمینهای مختلف با هم متفاوت بوده باشد.

اینک این پرسش مطرح می شود که چه هنگام برای ازدواج مناسب است؟ بسیاری از مردم بلوغ جسمی را مهمترین معیار برای تشخیص فرارسیدن زمان ازدواج می دانند. با این وجود بلوغ عقلی، بلوغ عاطفی، بلوغ قانونی و بلوغ اجتماعی همراه با بلوغ اقتصادی عوامل مهمتری هستند که به پایداری ازدواج می انجامند. اگر بلوغ جسمی به برآوردن نیازهای زناشویی کمک می کند، سایر ابعاد به ما کمک می کنند تا زندگی را حفظ کرده و از آن لذت ببریم.


  • بلوغ جسمانی


تا پیش از ۱۲ یا ۱۳ سالگی، کودک موجودی وابسته، سربار، فاقد مسؤلیت پذیری و تعهد، زودرنج و ناتوان در دوراندیشی و حل عاقلانه مشکلات زندگی است. از حدود ۱۳ سالگی تا ۱۷ یا ۱۸ سالگی ناگهان، رشد بدنی فزایندهای پیدا می کند. دختر اندامی زنانه مییابد و پسر اندامی مردانه با صدایی بم همراه با رویش موی سیاه در صورت را تجربه میکند.

در این فاصله زمانی، تخمدانهای دختر توانایی رهاسازی تخمک را به دست می آورد که با خونریزی های ماهیانه مشخص می شود و پسر نیز توانایی تولید اسپرماتوزوئید برای بارور کردن تخمک را به دست می آورد که با احتلام شبانه و خروج خودبه خودی مایع منی در طول خواب (به ویژه نزدیک صبح) مشخص می شود. این علایم به ما می گویند که دختر یا پسر قابلیت باروری و تولید مثل پیدا کرده است. بلوغ جسمی نقش دیگری در ازدواج ندارد. اما برخی از مردم به نادرستی آن را مهمترین عامل ازدواج میدانند و حتی برخی که توانایی مالی مناسبی دارند تصور می کنند که حتی پیش از بلوغ جسمانی هم می توانند برای فرزندشان همسر انتخاب کنند.


  •  بلوغ عقلی

برای مستقل شدن و ورود به جامعه، فرد باید توانایی های عقلی کافی برای رویارویی با مشکلات زندگی را داشته باشد. به طور معمول، اگرچه انسان از هنگام تولد می تواند یاد بگیرد و پیوسته بر دانسته های خود می افزاید، اما تنها از حدود ۱۶ سالگی است که آخرین تغییرات در نظام عقلی او به وقوع می پیوندند و نوجوان ۱۶ ساله میتواند همچون یک بزرگسال منطقی فکر کند. با این وجود، نوجوان همچون سرباز مسلحی است که دشمن را نمی شناسد. بنابراین به تجربه هایی در زندگی نیاز دارد تا بتواند از اسلحه اش به درستی استفاده کند. نوجوان می داند که دوست داشتن گناه نیست، کمک کردن هم کاری پسندیده است. اما هنوز نمی داند چه هنگام دیگران به کمک نیاز دارند و چه موقع نباید در کار دیگران دخالت کرد. وجود آرمانی نگری در نوجوان باعث میشود که حتی برای کمک به دیگران مرزی قائل نباشد و در نتیجه به خود و خویشانش هم آسیب برساند. «دوست بازی» در کسی که ازدواج کرده نشانگر همین مشکل است که فرد هنوز نمی تواند دریابد که باید به اندازه مناسبی با دیگران رابطه برقرار کند که به شغل و روابط خانوادگیش آسیبی نرسد. نوجوان معمولاً درک نمی کند که باید بخشی از درآمدش را پس انداز کند و حتی نمیتواند اهداف دراز مدت برای خودش در نظر بگیرد.


بلوغ عاطفی

از حدود ۱۳ سالگی، نوجوان به تدریج خود را در برابر پرسش هایی می بیند که بسیار زیاد و مهم هستند اما نمی تواند برای آنها پاسخی بیاید. او هنوز نمیداند اگر دروغ بد است چرا بسیاری از مردم همچنان به دروغ متوسل میشوند. نمی داند که واقعا کیست و چه نقشی در جهان دارد؟ نمیداند که بالأخره چه شغلی خواهد یافت و چه حرفه ای بهتر است؟ او نمی داند که خدا به چه منظور انسان را آفرید؟ همواره از خود می پرسد که من باید چطور لباس بپوشم؟ چگونه با دیگران سخن بگویم؟ چگونه راه بروم؟ «مُد» خوب است؟ کدام «مُد» بهتر است؟ یک روز لباسهایی بسیار آراسته و منظم، یک روز لباسهای قدیمی و یک روز لباسهای نافرم «مد روز» را میپوشد. یک روز هم می بینید که با ظاهری ژولیده بیرون آمده است. در بیشتر جوامع از حدود ۱۸ سالگی است که فرد هویتش را می یابد، خودش را می شناسد، علایقش را دریافته، و اهدافش را برگزیده است. با این حال، در ایران به دلیل مشکلات مربوط به بیکاری و در آمد اندک همراه با مشکلات مربوط به آزمون ورودی دانشگاه ها، تکلیف نوجوانان تا حدود ۲۳ تا ۲۵ سالگی با خودشان هنوز روشن نیست و دستیابی به هویت در آنها با تأخیر صورت می گیرد. افرادی که پیش از شکل گیری هویت اقدام به ازدواج می کنند، پس از ازدواج ممکن است بارها شغلشان را تغییر دهند یا روابطی خارج از حیطه زناشویی با دیگران برقرار سازند. حتی ممکن است ناگهان به ذهنشان برسد که همسرشان همان فرد مورد نظرشان برای زندگی نیست و آنها در انتخابشان اشتباه کرده اند و بهتر است که از همسرشان جدا شوند. بعضی از این نوجوانان فاقد هویت شکل گرفته پس از ازدواج هنوز نمیدانند که با همسرشان چگونه تعادل ایجاد کنند. با اندک مشکلی قهر می کنند یا همچون کودکان گاهی با همسرشان مهربان و گاه خشمگین هستند. برعکس افرادی که پس از بلوغ عاطفی ازدواج میکنند میتوانند مسؤلیت پذیر باشد نسبت به زندگی متعهد باشند، دیگران را دوست داشته باشند و تجارب و زندگی را هر چند ناخوشایند بپذیرند و برای آینده از آنها درس بگیرند.


بلوغ قانونی


در اکثریت کشورهای جهان سن قانونی یعنی سنی که فرد میتواند به عنوان یک انسان مستقل در جامعه کار کند، همسر انتخاب کند، خرید و فروش کند و رای دهد و در پایان به عنوان یک انسان جداگانه به رسمیت شناخته شود، ۱۸ سالگی است. سن بلوغ قانونی در ایران نیز ۱۸ سالگی است و مطابق قوانین موضوعه جمهوری اسلامی ایران، دختر و پسر پیش از این سن نم یتوانند ازدواج کنند. با این وجود چنان که پیشتر توضیح دادیم، سن قانونی تنها یک سن قراردادی است و جوانان ایرانی که هویتشان پس از ۱۸ سالگی شکل میگیرد و هنوز تجارب کافی برای زندگی نیندوخته اند، بهتر است که پس از این سن ازدواج کنند.


بلوغ اجتماعی


آدمی موجودی اجتماعی است که بدون آن نمی تواند زندگی کند (اگر چه میتواند زنده باشد!). یک شرط مهم برای استقلال و ورود به جامعه و سازکاری با جامعه، همین بلوغ اجتماعی است. مردم در هر سرزمینی دارای آداب و رسوم و فرهنگ خاص خودشان هستند. هر ملت یا قومی شیوه های خاصی را برای زندگی در می دانند. در یک کشور مردم بدون اطلاع قبلی نمی توانند به میهمانی بروند و مزاحم محسوب می شوند. بعضی دیگر از مردم دنیا، میهمان را «دوست خدا» می دانند و بهترین پذیرایی را در حد توانشان از میهمان به عمل می آورند. در جامعه ما هم کسی که میخواهد وارد جامعه بزرگسالان شود باید با ارزشها و فرهنگ مردم آشنا باشد. باید در مراسمی که اقوام برگزار می کنند شرکت کند و متقابلاً مراسمی را برگزار کرده و دیگران را دعوت کند. گاهی با شهروندی مواجه می شویم که رفتار نادرستی دارد، عصبانی است و یا خودخواهانه در خیابان رانندگی می کند. کسی که از نظر اجتماعی بالغ است میداند که با کوچکترین ناملایمت نمیتوان با دیگران گلاویز شد یا کینه به دل گرفت و مشاجره کرد. در جامعه ما مردم دوست ندارند فاقد پوشش از منزل خارج شوند و زندگی در جامعه ما با رعایت ارزش های اجتماعمان ممکن خواهد بود. در خانواده های شلوغ و پر رفت و آمد که با اقوام زیاد ارتباط برقرار می کنند، نوجوانان از حدود ۱۸ سالگی به خوبی به بلوغ اجتماعی دست می یابند ولی در خانواده های کم رفت و آمد ممکن است بلوغ اجتماعی پیش از ۳۰ سالگی هم اتفاق نیفتد.

بلوغ اقتصادی

تشکیل خانواده و زندگی مستقل وقتی ممکن میشود که خانواده بتواند به تنهایی از راه ایجاد درآمد روی پای خودش بایستد و نیازهایش را برآورده سازد. اگرچه ممکن است والدین بخواهند و بتوانند نیازهای مادی فرزندان متأهلشان را برآورده سازند. اما این، دو مشکل جدی ایجاد می کند: یکی این که والدین همیشه و به هر مقدار نمی توانند کمک کنند و طبیعتاً در دراز مدت خانواده دچار عدم تعادل میشود. دیگر این که والدینی که به فرزندانشان کمک مالی می کنند اغلب انتظارات بیشتری هم (به حق) از آنها دارند که ممکن است با خواسته های خود و خانواده شان در تعارض قرار گیرد. با این وجود نباید تصور کرد که منظور از بلوغ اقتصادی درآمد بالای اقتصادی است. زن و شوهر می توانند با هم توافق کنند که در ازای زمان بیشتر برای با هم بودن و لذت بردن از مصاحبت با یکدیگر، از بعضی خواسته های مادی خود بگذرند و زیاد درگیر «مُد» و اموال و تفاخر نباشند اما بتوانند نیازهای نخستین خود را در زندگی برآورند.

نتیجه آن که برای تشکیل یک خانواده سالم و موفق هم زن و هم مرد بایستی از نظر جسمانی، عقلی، عاطفی، قانونی، اجتماعی و اقتصادی بالغ شده باشند تا بتوانند دورنمایی از زندگی بهتر را برای خویش فراهم کنند.

منبع : کتاب «مهارت های زناشویی»

 نوشته : دکتر علیرضا آقایوسفی، ص11-16

 #ازدواج 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد